باربران از بیرحمی کرونا میگویند/اینجاچرخ زندگی به سختی میچرخد
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۲۵۰۶۳
خبرگزاری مهر، گروه استانها – آناهیتا رحیمی: مقابل حجرهها که آبپاشی میشود، صدای یا الله، یا الله باربران بازار تاریخی تبریز نیز آرام آرام به گوش میرسد؛ درب حجرهها با توکل به خدا گشوده میشود و چرخ گاریها نیز یکی پس از دیگری در هر تیمچهها و سراها میچرخد.
صدای یا الله باربران که میآید همه کنار میروند تا راه برای رد شدن باربرانی که از شدت سنگینی بار، کمر خم کردهاند باز شود و طنینانداز شدن صدای یا الله آنان، صفای خاصی به بازار مسقف تبریز میبخشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرخ گردون گاری باربران که از مقابل چشمانم عبور میکند، مددی هم از زمزمه ذکر یا علی گرفته و به راه خود ادامه میدهند.
از حال و هوای امروز بازار و صدای چرخ گاریها که بگذرم باید از روزهایی بگویم که کرونا میهمان ناخوانده شهر شد و نان خیلیها را آجر کرد، حجرههای بازار تبریز که بسته باشد بالطبع جنسی هم برای حمل وجود نخواهد داشت. ه از مشاغل متضرر گفتند اما کسی حتی یادی از گاریهای خاک خورده در پستوها نکرد؛ کرونا درب بازار مسقف تبریز را بست و باربران نیز دست از کار کشیدند روزگار آنها به سختی سپری شد و در روزهای قرنطینه، در تأمین مایحتاج زندگی مشکلات بسیاری به سراغ آنها آمد اما خدا را شکر میکنم که اکنون بار دیگر با باز شدن بازار مسقف تبریز، دل بهکار داده و صدای چرخ گاریها دوباره به گوش میرسد.
شیوع ویروس کرونا و صحبت با باربرانی که روزهای قرنطینه را پشت سر گذاشته مرا به بازار تبریز کشانید و این شد که رفیق نیمهراه یکی از باربران بازار مسقف تبریز شدم؛ بار سنگینی داشت و عرق از سر و صورتش میبارید، کمر خم کرده بود تا بلکه این بار نیز با او راه بیاید و هر دو به مقصد برسند؛ چند ساعتی بود که منتظر بودم تا اینکه از راه رسید، مکثی نکردم و بهدنبالش راه افتادم. سلام و خدا قوت اولین جملهای بود که بعد از ساعتها چشم انتظاری به ذهنم رسید همین بهانهای شد تا به راه ادامه نداده و نفسی چاق کند.
این باربر قبل از اینکه چیزی بگوید دلش از دست ویروس کرونا به تنگ آمده و میگوید: روزهای قرنطینه تمام شد و خدا را شکر دوباره تمام باربران به سر کار آمدند.
از مسیر بازار تا محلی که بارها را خالی میکند با او هم قدم شدم؛ مسیر دوری بود اما راهی جز رفتن برای من و این باربر رقم نخورد؛ هم قدم شدن با کسی که بار سنگینی به دوش میکشد قدری سخت است اما فرصت خوبی بود تا با همدیگر صحبت کنیم تا راه نیز کوتاه شود. تمام باربران اجناسی را که با چرخ باربری حمل میکنند به وانتیها میرسانند تا از این طریق به دست مشتری برسد.
کار در روستا شرایط را برای ادامه تحصیل فراهم نکرد
۵۸ ساله است اما گویی سختی کار بر جانش رخنه کرده و او را بیشتر از سنی که دارد نشان میدهد؛ نبود کار، تنها علتی است که او را به سمت این شغل کشانیده است که در ادامه میگوید: روزهایی که باید درس میخواندم در روستا زندگی میکردیم و کار در روستا، شرایط را برای ادامه تحصیل هموار نکرد و این شد که به سراغ این کار آمدم؛ اکنون نیز سن و سالی از من گذشته است و آرام آرام پیر میشوم؛ زورم کم کم به سنگینی این چرخ نیز نمیرسد و حتی پاها و دستانم نیز درد میکنند.
آقای عالی ۴ فرزند دارد که به لطف خدا، دختر و پسرانش را راهی خانه بخت کرده و در حال حاضر نیز با یک پسر و همسرش زیر یک سقف زندگی میکنند.
در ۲ ماه کرونایی با کمترین پس انداز روزگار خود را سپری کردم
این باربر در ایکی قاپیلار گفت: کرونا که آمد و بازار را به تعطیلی کشانید با کمترین پولی که پسانداز کرده بودم روزگار خود را گذراندیم و هیچ کمکی از کسی دریافت نکردیم.
کرونا که آمد و بازار را به تعطیلی کشانید با کمترین پولی که پس انداز کرده بودم روزگار خود را گذراندیم
حاج سعید از ساعت ۹ صبح تا ۶ بعد از ظهر، هم پای این چرخ باربری شده و سنگینی اجناس را به دوش میکشد تا اجناسی را که حجره داران به فروش رساندهاند برای رسیدن به دست مشتری به وانت بارها تحویل دهد؛ مسافتی که تمام باربران بازار تبریز در طول یک روز چندین بار طی میکنند تا چرخ زندگی بچرخد.
یک روز چرخ باربری ام شکست و در راه ماندم
گویی خاطرهها در شغل باربران بازار تبریز خیلی زیاد است حاج سعید نیز یکی از آن خاطرهها را برایم تعریف کرد؛ خاطرهای که شیرینی آن از خندههای این باربر، آن هم در راه برگشت از خالی کردن باری که به مقصد رسانیده است کاملاً مشخص بود.
خاطره این باربر روزی بود که باری پر از آجیل را برای تحویل به بازار صفی میبرد، چرخ گاریش میشکند و او از ادامه راه باز میماند در این لحظه یکی از همکارانش، چرخ خود را به او امانت میدهد تا بار به مقصد برسد و آقای عالی نیز بعد از تحویل دادن بار به حجره داران بازار صفی، چرخ باربر را تحویل و چرخ خود را تعمیر میکند.
برخی از مردم به یا الله گفتنم اعتراض میکنند
برایم قدری عجیب بود با تمام خستگی که بر چهره داشت در طول صحبتم ذرهای از این خستگی را نشان نداد و از روزهایی گفت که برخی از حجرهداران که خدا پدرشان را رحمت کند دستی برای هول دادن این چرخ میزنند اما این لحظهها را نیز تجربه کردهام که برخی برای حمل بار، کرایه کمی داده و حتی برخی از مردم نیز گفتهاند که یا الله یا الله نگو رد شو دیگه.
عالی ادامه داد: درآمد ماهیانهام بستگی به خرج و مخارج زندگی دارد برخی از ماهها صدهزار تومان میتوانم پس انداز کنم اما در برخی از ماهها نیز این مبلغ کم هم نمیماند اما چاره چیست قناعت میکنم تا به دیگران محتاج نباشم.
خرج و مخارج کمرم را شکست
علی یکی دیگر از باربرانی است که نسبت به بقیه سن و سال کمتری دارد و آنطور که مشخص است در این روزها سعی میکند تا از بقیه بیشتر کار کند تا شاید تلافی روزهای قرنطینه دربیاید؛ همین موجب شد که چند کلمهای هم با او صحبت کنم.
علی گفت: من چند سالی میشود که ازدواج کردهام و یک دختر ۲ ساله نیز دارم؛ شاید کارمان قبل از شیوع ویروس کرونا بهتر بود اما از روزی که این ویروس، بازار را تعطیل کرد خرج و مخارج زندگی نیز کمر ما را شکست.
شغل باربری شغلی نیست که همیشه خیالت را از تأمین مایحتاج زندگی راحت کند، چراکه روزی با ۱۰ هزار تومان به خانه میرویم و روزی هم با ۴۰ هزار تومان.
علی ادامه داد: راه دوری نمیروم از روزهای عید میگویم که نتوانستم نیاز خانوادهام را تأمین کنم گر چه همسرم شرایط را میدید، اما من خیلی شرمنده شدم.
وی گفت: شیوع ویروس کرونا کارمان را خیلی ضعیف کرد خودمان نیز با ترس به شلوغ ترین مکانها میرویم اما چاره چیست زندگی خرج میخواهد تا شرمنده زن و بچه نشوی.
علی از ته دل دعا میکند که ان شاءالله این ویروس دست از سر ما بردارد تا دوباره در آسایش به کار خود ادامه دهیم.
چرخ زندگی با دستان من میچرخد
این باربران از ادامه فعالیت در روزهایی که شیوع ویروس کرونا نیز قدم به قدم پرسه میزند میگویند که درآمدی به جز این کار نداریم، چرخ زندگی با دستان ما میچرخد و کسی به جز ما نمیتواند خرج و مخارج خانواده را تأمین کند؛ اما یک مشکل بزرگی که وجود دارد پرداخت بیمه از طریق بانک است که در این روزها هیچ بانکی پول دریافت نمیکند.
توان به دوش کشیدن این بارها را هم که نداشته باشند نانآور خانواده هستند و هر روز دست به کار میشوند. یک مسیر طولانی و تکراری که شاید برای آنها رقم خوردن این تکرار لذت بخش باشد چرا که با چرخ خوردن تک تک چرخهای باربری، چرخ زندگی نیز میچرخد.
کد خبر 4922224منبع: مهر
کلیدواژه: بازار تبریز تبریز ویروس کرونا ویروس کرونا شیراز بوشهر قزوین شیوع کرونا شهرکرد ایلام گرگان ماه مبارك رمضان زلزله کمک به نیازمندان بیرجند مواسات ستاد مقابله با کرونا شیوع ویروس کرونا بازار مسقف تبریز روزهای قرنطینه باربران بازار بازار تبریز خرج و مخارج چرخ باربر چرخ زندگی پس انداز چرخ گاری گاری ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۲۵۰۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احمدعباسی: برای سختیهایی که کشیدم گریه کردم
به گزارش "ورزش سه"، سعید احمدعباسی ستاره تیم ملی فوتسال در جام ملتهای آسیا بود. او که توانست علاوه بر عنوان آقای گلی، عنوان بهترین بازیکن مسابقات را هم از آن خود کند، در گفتگو با خبرنگاران درباره کسب عنوان قهرمانی آسیا گفت: حس و حال بینظیر و لذتبخشی است. ما توانستیم کاری را انجام بدهیم که دو سال پیش نتوانستیم آن را انجام بدهیم و همانجا شاهد بودیم که هیچ اتفاقی نیفتاد. دو سال هیچ مصاحبهای در مورد تیم ملی نداشتیم. ما قدرتمان را افزایش دادیم و پله به پله بهتر شدیم. با اینکه دوره قبل تمام تیمها را با اختلاف پشت سر گذاشتیم و در تمام تورنمنت چهار گل خوردیم، اما وقتی آمدیم همه میگفتند فقط قهرمانی مهم است. الان اعضای تیم عوض شدند و جوانتر شدیم.
احمدعباسی یادآور شد: بازی اول را سخت بردیم و سخت شروع کردیم، اما در فینال توانستیم قدرتمان را به آسیا نشان بدهیم. تایلند را جلوی 12 هزار تماشاگر با نتیجه 4 بر یک شکست دادیم. تیم آنها را بسته بودیم و هیچ کاری نمیتوانستند بکنند. این قدرت ایران است و از همه مردم ایران تشکر میکنم. واقعاً به ما انرژی دادند و حتی به اینجا هم آمدند، آن هم مردمی که در شرایط سختی هستند. برای آنها آرزوی سلامتی، موفقیت و بهترینها را دارم.
احمدعباسی راجعبه کسب عنوان بهترین گلزن و بهترین بازیکن تورنمنت جام ملتهای آسیا 2024 هم صحبت کرد: تمام بازیکنان تیم میتوانستند بهترین بازیکن باشند. همه بازیکنان در کنار هم مکمل هم بودیم و من شاید فقط آنجایی که باید ضربه آخر را میزدم، بودم. البته برای خودم به شخصه اهمیت زیادی ندارد. مهمترین اتفاقی که میتوانست برایم بیفتد قهرمانی بود که صورت گرفت.
وی درباره اینکه از فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش پس از کسب این عنوان قهرمانی چه انتظاراتی دارند، گفت: اولین و مهمترین چیز این است که کادر فنی تیم ملی تا پایان همین جام ملتها قرارداد داشتند. باید تکلیف قرارداد کادر فنی را خیلی زود معلوم کنیم، چون که سه ماه دیگر جام جهانی است. برای موفقیت در جام جهانی ما به حمایتی خیلی بیشتر از جام ملتهای آسیا نیاز داریم، چرا که جام جهانی جایی نیست که حتی با آمادگی 99 درصد بروید. باید با آمادگی 100 درصد برویم و به موفقیت برسیم.
بازیکن تیم ملی فوتسال ایران درباره میزان پاداشهای دریافتی تیم ملی فوتسال اظهار داشت: پاداش؟ یک مقداری گرفتیم، اجازه بدهید من نگویم چه میزان است و چقدر میخواهند پرداخت کنند. قرار است آقای شمسایی راجع به آن صحبت کند.
احمدعباسی در پاسخ به این سؤال که آیا حواله خودرو خارجی یا ایرانی در انتظار بازیکنان ملیپوش فوتسال است، تأکید کرد: آن را نمیدانم و آقای شمسایی باید صحبت کند. طبق سنوات گذشته به ما گفتند که در آینده کاری انجام میدهیم، حالا ببینیم این آینده میآید یا نه!
احمدعباسی درباره گریه کردن پس از کسب عنوان بهترین بازیکن مسابقات هم مورد سوال قرار گرفت و درباره آن گفت: من به خاطر اعضای خانوادهام، پدرم، مادرم، همسرم، خواهرم و همه آنهایی که دیدند من در 10 یا 12 سال اخیر از کجا به کجا رسیدم، فقط برای آنها خوشحال بودم. جایزه فردی فقط به خاطر خانوادهام مرا خوشحال کرد، چرا که آنها از این بابت خوشحال هستند، وگرنه من اصلاً دنبالش نبودم. ما فقط دنبال جام قهرمانی بودیم.
بازیکن تیم ملی فوتسال درباره برنامه آتی خود پیش از جام جهانی فوتسال هم به خبرنگاران گفت: فردا صبح به اسپانیا برمیگردم تا در بازیهای باقیمانده تیمم کنارشان باشم.